سر در گم
این روز های حال خوشی ندارم ... دارم ذره ذره آب میشم دارم چطور میشه دید کسی که دوستش
داری بیاد از جلوی چشمات رد بشه حتی نگه سلام !!!
ای کاش مشکلات همش عشقی بود ... خیلی چیزای دیگه همه داغونم کرده نمیدونم تا الان با چه
توانی زنده موندم تنها چیزی که میدونم خدا بهم یه امید داده که هنوز خودمم کشفش نکردم
یه چیزیه ته قلبم باهاش بازی می کنه . میدونم و امیدوارم این روز ها به سر برسه گر چه این روز ها هم
واسه خودش یه خاطره ی خواهد شد ولی حیف که به قیمت جوونیم تموم میشه ![]()
نمیتونم از کسی که انقدر میخوامش به راحتی بگذرم . نمیتونم توقع هم داره که مثله یک احمق
باشم و همه چیز رو فراموش کنم .